مقاومت، کار می‌کند | دیوید واین | صدای ماهی سیاه

 

در زمانه‌ای که احتمالا بسیاری گمان می‌کنند خبرهای خوب به سرنوشت دودو (پرنده‌ای منقرض‌شده) دچار شده‌اند، کافی است نگاه‌تان را به زادگاه همان پرنده‌ی منقرض‌شده –موریس– بگردانید تا اندکی دل‌گرمی پیدا کنید. آن‌جا، در میان جزایر اقیانوس هند، می‌توان درباره‌ی نیروی مقاومت و اراده‌ی گروه‌های کوچکی از مردم که گرد هم می‌آیند تا بر قدرتمندان غلبه کنند، خبرهایی یافت‌ می‌شود.

در بحبوحه‌ی کشتار بی‌وقفه‌ی مردم از غزه و اوکراین گرفته تا سودان و کنگو، خبرهایی نیز به‌چشم می‌خورند که نشان از پیروزی در حل و فصل درگیری‌ها از راه دیپلماسی به جای توسل به زور دارد؛ پیروزی‌ای برای استعمارزدایی و دفاع از حقوق بین‌الملل، برای آفریقا، مردم آفریقایی‌تبار، بومیان و سایر مردمانی که از سرزمین‌های خود رانده شده‌اند و چیزی نمی‌خواهند مگر بازگشت به خانه.

این شگفت‌آور است که دونالد ترامپ در تحقق چنین خبر خوبی ایفای نقش کرده است؛ آن هم با سماجت در برابر متحدان راست‌گرای افراطی خود در ایالات متحده و بریتانیا.

خبر در اواخر ماه مه منتشر شد، زمانی که دولت بریتانیا با امضای یک معاهده‌ی تاریخی با کشور موریس موافقت کرد از آخرین مستعمره‌ی آفریقایی خود–جزایر چاگوس– چشم پوشیده و به چاگوسی‌هایِ تبعیدی اجازه‌ی بازگشت به خانه‌های‌شان را (به جز یکی از جزایر) دهد. بریتانیا هم‌چنین وعده داد که در ازایِ کنترل ۹۹ساله بر یکی از جزایر–بزرگ‌ترین آن‌ها، یعنی دیه‌گو گارسیا– حدود ۳.۴ میلیارد پوند بپردازد.

اگرچه تعداد کمی از مردم آمریکا حتی از وجود این جزایر خبر دارند، مجمع‌الجزایر چاگوس که در مرکز اقیانوس هند واقع شده، محل استقرار یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های نظامی آمریکا در دیه‌گو گارسیا است؛ پایگاهی که از دهه ۱۹۷۰ تاکنون نقشی کلیدی در تقریباً تمامیذ جنگ‌ها و عملیات‌های نظامی ایالات متحده در خاورمیانه ایفا کرده است.

دیه‌گو گارسیا یکی از قدرتمندترین تأسیسات در شبکه‌ای متشکل از بیش از ۷۵۰ پایگاه نظامی ایالات متحده در سراسر جهان است؛ شبکه‌ای که از زمان جنگ جهانی دوم و _عمدتا به‌طور پنهانی_ به کنترل سرزمین‌های خارجی کمک کرده است.

این پایگاه به‌مراتب مرموزتر از پایگاه دریایی خلیج گوانتانامو بوده و از زمان احداث در سال ۱۹۷۱، به‌جز در موارد بسیار استثنایی، ورود هر کسی غیر از نیروهای نظامی آمریکا و بریتانیا به آن ممنوع بوده است. تا همین اواخر، این ممنوعیت شامل سایر جزایر چاگوس نیز می‌شد؛ جزایری که مردم بومی چاگوسی هنگام ایجاد این پایگاه از آن‌ها تبعید شدند، اقدامی که سازمان دیده‌بان حقوق بشر آن را «جنایت علیه بشریت» خوانده است.

گرچه پیروزی‌هایی که مردم چاگوسی– کمتر از ۸۰۰۰ نفر–سرانجام ماه گذشته به دست آوردند، به هیچ وجه کامل و بی‌نقص نیست، اما این دستاوردها بدون بیش از نیم قرن مبارزه برای عدالت امکان‌پذیر نمی‌بود. مقاومت چاگوسی‌ها نشان می‌دهد که گروه‌های کوچک اما مصمم می‌توانند بر قدرتمندترین دولت‌های جهان غلبه کنند.

تاریخچه‌ای از مقاومت

ماجرا در حوالیِ عصرِ انقلاب آمریکا آغاز می‌شود، زمانی که نیاکان مردم امروزی چاگوسی برای نخستین بار در دیه‌گو گارسیا و سایر جزایر خالی از سکنه چاگوس ساکن شدند. آنان در آن زمان در بند بردگی بودند و همراه با کارگران قراردادی از هند، توسط تاجران فرانسوی ساکن موریس از آفریقا به این جزایر منتقل شدند. این تاجران از کارگران برای ساخت و اداره‌ی مزارع نارگیل استفاده می‌کردند.

به‌مرورِ زمان، جمعیت این جزایر افزایش یافت و سرانجام از بردگی رهایی یافت. هم‌زمان جامعه‌ای نو پدید آمد. این مردم که ابتدا به نام ایلوآ (به معنای «جزیره‌نشینان») شناخته می‌شدند، سنت‌ها، تاریخ و زبان خاص خودشان را شکل دادند که کریٔول چاگوسی نام دارد.

اگرچه جزایر چاگوسی‌ها تحت سلطه‌ی مزرعه‌دارانِ نارگیل بود، مردمان‌اش به‌طور کلی زندگی نسبتاً باثباتی داشتند، که بخشی از آن حاصل مطالبه‌گری‌های سرسختانه‌شان برای بهبود شرایط کاری بود. در گذر زمان، به مزایایی چون اشتغال همگانی، مراقبت‌های بهداشتی و آموزش ابتدایی رایگان، تعطیلات منظم، مسکن، مزایای تدفین و ساعات کاری قابل‌مدیریت دست یافتند؛ آن هم در جزایر گرمسیری زیبا.

«زندگی در آن‌جا درآمد چندانی نداشت، خیلی ناچیز بود.» این را ریتا بانکولت، یکی از رهبران باسابقه مبارزه چاگوسی‌ها، پیش از درگذشتش در سال ۲۰۱۶ به من گفت.

اما همان زندگی ساده و کم‌درآمد، زندگی شیرینی بود.

«ردپای آزادی»

از اوایل قرن نوزدهم، زمانی که بریتانیای کبیر این‌ مجمع‌الجزایر را از فرانسه تصرف کرد، بخشی کمتر شناخته‌شده از امپراتوری بریتانیا باقی ماندند تا دهه‌ی ۱۹۵۰ در عصرِ جنگ سرد که دولت آمریکا به این جزایر به‌عنوان پایگاهی بالقوه برای تأسیسات نظامی علاقه‌مند شد.

در بحبوحه‌ی رقابت با اتحاد جماهیر شوروی و شتاب روند استعمارزدایی در سراسر جهان، مقام‌های آمریکایی از این‌که از پایگاه‌های‌شان در مستعمرات سابق اروپا–که در حال استقلال یافتن بودند–اخراج شوند. به همین دلیل، تأمین حقوق لازم برای ساخت تأسیسات نظامی جدید در جزایر راهبردی، به‌عنوان یکی از راه‌حل‌های این نگرانی مطرح شد. این همان چیزی بود که استوارت باربر، برنامه‌ریز نیروی دریایی آمریکا، را به یافتنِ آن‌چه سوق داد که «جزیره‌ی مرجانی زیبای دیه‌گو گارسیا، درست در وسط اقیانوس» توصیف می کرد. او و سایر مقام‌های آمریکایی، به علت واقع بودنذ جزیره در فاصله‌ای عملیاتی با منطقه‌ای بسیار وسیع–از جنوب آفریقا و خاورمیانه گرفته تا جنوب و جنوب‌شرقی آسیا– و در عین حال، داشتنِ تالابی حفاظت‌شده داشت که می‌توانست بزرگ‌ترین کشتی‌های جنگی و یک پایگاه هوایی عمده را در خود جای دهد، دل‌باخته‌اش شدند.

در سال ۱۹۶۰، مقام‌های آمریکایی مذاکراتی محرمانه را با همتایان بریتانیایی خود آغاز کردن تا این‌که در سال ۱۹۶۵، موفق شدند بریتانیا را برای جدا کردنِ جزایر چاگوس از باقیِ مستعمراتِ موریس، نقضِ قوانین بین‌المللی و ایجادِ قلمرویی تازه به نام قلمرو بریتانیاییِ اقیانوس هند، راضی کنند.

این‌که مقررات استعمارزدایی سازمان ملل در آن زمان صراحتاً قدرت‌های استعمارگر را از تکه‌تکه کردن مستعمرات‌شان–درست مانند موریس که در آستانه استقلال بود–منع می‌کرد، هیچ اهمیتی نداشت. آخرین مستعمره‌ای که بریتانیا خلق کرد، تنها یک هدف داشت: میزبانی از پایگاه‌های نظامی.مذاکره‌کنندگان آمریکایی مصر بودند که جزایر چاگوس تحت «کنترل انحصاری (بدون سکنه‌ی محلی)» آنان قرار گیرد از همین‌رو دستور اخراجِ آن‌ها درون یک عبارتِ داخل پرانتز پنهان شد. مقام‌های آمریکایی و بریتانیایی معامله‌ را به سرانجام رساندند. با توافقِ انجام‌شده در سال ۱۹۶۷ واشنگتن به‌طور محرمانه ۱۴ میلیون دلار به دولت بریتانیا پرداخت می‌کرد و در عوض، حقوق استقرار پایگاه نظامی در دیه‌گو گارسیا را به دست می‌آورد. بریتانیایی‌ها هم پذیرفتند «کار کثیف» بیرون راندن مردم چاگوس را انجام دهند.

چاگوسی‌های رانده‌شده عملاً هیچ کمکِ قابل توجهی برای اسکان‌یابیِ مجدد دریافت نکردند. هنگامی‌که این ماجرا در سال ۱۹۷۵ در روزنامه واشنگتن پست افشا شد، یک خبرنگار چاگوسی‌ها را در «فقر مطلق» در زاغه‌های موریس یافت.

تا دهه ۱۹۸۰، پایگاهِ دیه‌گو گارسیا به تأسیسات با ارزشِ چند میلیارد دلار تبدیل شده بود که ارتش ایالات متحده آن را «ردپای آزادی» نامیده بود.

مبارزه‌ای حماسی

چاگوسی‌ها مدت‌هاست که هم حق بازگشت به خانه و هم دریافتِ غرامت بابت دزدیده‌شونِ سرزمین‌شان را مطالبه می‌کنند. این مطالبه‌گری عمدتاً توسط گروهی از زنان بسیار مصمم رهبری می‌شود. آن‌ها با ارائه‌ی دادخواست، اعتصاب غذا، مقاومت در برابر پلیس ضد شورش، زندانی شدن، مراجعه به سازمان ملل، طرح دعاوی قضایی و استفاده از تقریباً همه راهکارهای ممکن دست اعتراض زدند تا دولت‌های آمریکا و بریتانیا را متقاعد کنند که اجازه بازگشت به آن‌ها داده شود.

در اواخر دهه‌ی ۱۹۷۰ و اوایل دهه‌ی ۱۹۸۰، اعتراضات چاگوسی‌ها در موریس باعث شد که دولت بریتانیا مقادیر اندکی غرامت (حدود ۶۰۰۰ دلار به ازای هر بزرگسال) پرداخت کند. بسیاری از آن‌ها این پول را برای پرداخت بدهی‌های سنگینی که از زمان ورودشان به جزایر ایجاد شده بود استفاده کردند. گرچه، چاگوسی‌های مقیم سیشل هیچ مبلغی دریافت نکردند.

با این حال، آرزوی بازگشت به سرزمین نیاکان‌شان هم‌چنان زنده ماند و امیدها زمانی تازه شد که گروه پناهندگان چاگوس به رهبری الیویه، پسر ریتا بانکولت، در سال ۱۹۷۸ علیه دولت بریتانیا شکایت کرد. در عینِ شگفتی، آن‌ها پیروز شدند.

در طول سال‌هایی پرتنش، قاضیان بریتانیایی سه بار اخراج آنان را غیرقانونی اعلام کردند، اما دادگاه عالی بریتانیا بارها و بارها با یک رأی اختلاف، حکم را به نفع دولت صادر کرد.

قاضیان آمریکایی نیز با ردِ شکایات، به اختیاراتِ رئیس‌جمهور در تعیین سیاست خارجی ارجاع دادند. هم‌چنین، دادگاه حقوق بشر اروپا نیز به نفع آن‌ها رأی نداد.

ائتلافی راهبردی

با وجود شکست‌های دردناک، چشم‌اندازهای چاگوسی‌ها زمانی روشن‌تر شد که گروه پناهندگان چاگوس برای کشاندند بریتانیا به دیوان بین‌المللی دادگستری با دولت موریس متحد شدند. با کمک شهادت‌های چاگوسی‌ها درباره‌ی اخراج‌شان که از سویِ نماینده اتحادیه‌ی آفریقا، «صدای آفریقا» توصیف شد، موریس پیروز شد. در سال ۲۰۱۹، این دادگاه با اکثریت قاطع رأی داد که موریس صاحب حق حاکمیت بر جزایر چاگوس است و بریتانیا را موظف کرد که در اسرع وقت به حکومت استعماری خود پایان دهد.

قطعنامه بعدی مجمع عمومی سازمان ملل نیز بریتانیا را موظف کرد «برای تسهیلِ اسکان مجدد چاگوسی‌ها با موریس همکاری کند».

بریتانیا ابتدا با حمایت ایالات متحده، این اجماع بین‌المللی را نادیده گرفت، تا اینکه در سال ۲۰۲۲ دولتِ لیز تراس، به‌طور ناگهانی تصمیم گرفت تا مذاکراتی را با موریسی‌ها آغاز کند. دو سال بعد، توافقی با حمایت دولت بایدن به دست آمد. این توافق ضمن به‌رسمیت شناختن حاکمیت موریس بر جزایر چاگوس، به بریتانیا اجازه داد کنترل دیه‌گو گارسیا را حداقل به مدت ۹۹ سال حفظ کند، که شامل ادامه فعالیت پایگاه نظامی آمریکا نیز می‌شود.

چاگوسی‌ها اجازه خواهند داشت به تمام جزایر خود بازگردند و غرامت دریافت کنند اما حقِ بازگشت به دیه‌گو گارسیا را نخواهند داشت.

گروه پناهندگان چاگوس و دیگر سازمان‌های چاگوسی در حالی‌که هم‌چنام حق زندگی در دیه‌گو گارسیا را مطالبه می‌کردند، عموما از توافق حمایت کردند. برخی گروه‌های کوچک‌تر چاگوسی، به‌ویژه در بریتانیا (که بسیاری از چاگوسی‌ها پس از کسب شهروندی کامل در سال ۲۰۰۲ در بریتانیا زندگی می‌کنند)، با این توافق مخالفت کردند. برخی هم‌چنام از حکومت بریتانیا حمایت می‌کنند و برخی دیگر نیز خواستارِ حکومتِ چاگوسی هستند.

نیروهای راست‌گرای بریتانیا و ایالات متحده به سرعت تلاش کردند تا این توافق را متوقف کنند. بوریس جانسون، نخست‌وزیر سابق بریتانیا، نایجل فاراژ، چهره برجسته برگزیت، و مارکو روبیو، سناتور وقت،اغلب با طرح نظریه‌های نادرستی نظیر این‌که این توافق به نفع چین خواهد بود، کمپینی برای استمرار حکومت استعماری بریتانیا به راه انداختند.

انتخاب دونالد ترامپ و انتصاب مارکو روبیو به عنوان وزیر خارجه، بسیاری را نگران کرد که این توافق نابود خواهد شد. اما وقتی کی‌یر استارمر، نخست‌وزیر بریتانیا، به واشنگتن سفر کرد، ترامپ حمایت خود را اعلام کرد و به نظر رسید که توافق نهایی در دسترس است.

پیروزی نیمه‌تمام؟

این توافق در واپسین ساعات، به طور موقت با شکایتی مسدود شد که البته کمی بعد قاضی آن را رد کرد. برنادت دوگاس، یکی از دو چاگوسی‌ای که این شکایت را مطرح کردند، درباره‌ی این توافق گفت:

«دولت بریتانیا به من خیانت کرده است. من باید به مبارزه با دولت بریتانیا ادامه دهم تا آن‌ها قبول کنند که من در دیه‌گو گارسیا ( جایی‌که در آن متولد شده‌ام) سکونت کنم.»

شکایت دوگاس و برنامه‌های اقدامات قانونی بیشتر توسط یک «گروه سیاسی بزرگ بریتانیا» (Great British PAC) حمایت مالی می‌شود که هویت اهداکنندگانش را فاش نمی‌کند. این گروه توسط چهره‌های سیاسی راست‌گرا رهبری می‌شود که به گفته خودشان، همچنان تلاش می‌کنند تا «چاگوس را نجات دهند». اما «نجات چاگوس» به معنای نجات آن برای چاگوسی‌ها نیست، بل‌که به‌معنای نجات آن از حکومت استعماری بریتانیاست.

به عبارت دیگر، چهره‌های راست‌گرا به شکلی واقع‌گرایانه از چاگوسی‌ها سوءاستفاده می‌کنند تا وضعیت استعماری موجود را حفظ کنند. (حتی خود دوگاس نیز نگران است که از او سوءاستفاده شود.)

از سوی دیگر، گروه پناهندگان چاگوس و بسیاری از چاگوسی‌ها کم ک بیش جشن می‌گیرند؛ آن‌ها اولین بار پس از بیش از نیم قرن مبارزه، می‌توانند به بیشتر جزایر خود بازگردند گرچه آن‌ها نیز ضمن ممنوعیت بازگشت به دیه‌گو گارسیا، مبلغ ناچیز غرامتی که پیشنهاد شده را نقد می‌کنند: فقط ۴۰ میلیون پوند که به عنوان «صندوق امانت» توسط دولت موریس اداره می‌شود (با مشورت بریتانیا). اگر این مبلغ بین تمام جمعیت تقسیم شود، ممکن است به هر نفر تنها حدود ۵۰۰۰ پوند می‌رسد به‌ازای دزدیدن سرزمین‌شان و بیش از نیم قرن تبعید. (افراد حادثه‌دیده در تصادف‌ها مبلغ بسیار بیشتری دریافت می‌کنند.)

سابرینا ژان، رهبر شاخه بریتانیا گروه پناهندگان چاگوس، به من گفت: «بعد از چنین مبارزه‌ی طولانی، خیلی خوشحالم اما در عین حال از این‌که دولت بریتانیا با وجود تمام رنج‌هایی که به چاگوسی‌ها وارد کرده، این‌چنین برخورد می‌کند، ناراحتم.»

۴۰ میلیون پوند کافی نیست.

دولت موریس باید از این توافق بیش از چاگوسی‌ها بهره‌مند شود: این پیمان رسماً استعمارزدایی از بریتانیا را به پایان می‌رساند و موریس و جزایر چاگوس به هم می‌پیوندد. موریس به مدت ۹ج سال به طور متوسط سالانه ۱۰۱ میلیون پوند اجاره بابتِ دیه‌گو گارسیا دریافت خواهد کرد، به علاوه ۱.۱۲۵ میلیارد پوند بودجه «توسعه» که طی ۲۵ سال پرداخت می‌شود.

الیویه بانکولت، رئیس فعلی گروه پناهندگان چاگوس، درباره تعهدی که از دولت موریس دریافت کرده است، گفت: از «صندوق توسعه برای اسکان مجدد چاگوسی‌ها » در جزایر به جز دیه‌گو گارسیا استفاده خواهد شد.

آن‌ها قول داده‌اند که جزایر چاگوس را بازسازی کنند.

بانکولت و دیگر چاگوسی‌ها تأکید دارند که باید بخشی از اجاره سالانه دیه‌گو گارسیا نیز به آن‌ها برسد. او در تماس تلفنی از موریس به من گفت: «بخشی از این اجاره باید برای چاگوسی‌ها استفاده شود.»

استمرارِ محرومیتِ چاگوسی‌ها از زندگی در دیه‌گو گارسیا، نقضِ آشکارِ حقوق بشر و هم‌چنین حکم دادگاه بین‌المللی و قطعنامه سازمان ملل در سال ۲۰۱۹ است. این پیمان را به دلیل تقویت سیاستِ ممانعت از بازگشت چاگوسی‌ها به دیه‌گو گارسیا و نیز نادیده گرفتن مسئولیت آمریکا و بریتانیا در پرداخت غرامت به چاگوسی‌ها و بازسازی زیرساخت‌ها برای امکان بازگشت‌شان، از سوی دیده‌بان حقوق بشر مورد انتقاد قرار گرفته است.

الیویه بانکولت به من گفت: «ما از مسأله‌ی دیه‌گو کوتاه نخواهیم آمد.» برای کسانی که در دیه‌گو گارسیا به دنیا آمده‌اند و کسانی که نیاکان‌شان آن‌جا به خاک سپردهشده‌اند، بازگشت به سایر جزایر چاگوس که حداقل ۱۵۰ مایل از دیه‌گو فاصله دارد، کافی نیست. او افزود: «ما هم‌چنان برای حق بازگشت به دیه‌گو گارسیا مبارزه خواهیم کرد.»

در حالی که مقامات آمریکایی و بریتانیایی مدت‌هاست «امنیت» را بهانه‌ای برای ممانعت از بازگشت چاگوسی‌ها به جزیره مطرح کرده‌اند، در واقع آن‌ها می‌توانند در نیمه دیگر دیه‌گو گارسیا، کیلومترها دورتر از پایگاه نظامی، زندگی کنند؛ درست مانند غیرنظامی‌هایی که در نزدیکی پایگاه‌های آمریکا در سراسر جهان سکونت دارند. کارگران غیرنظامی که نه شهروند آمریکا هستند و نه بریتانیا، دهه‌ها است که در این مناطق زندگی و کار می‌کنند. (چاگوسی‌ها نیز واجد شرایط این مشاغل خواهند بود، اگرچه در گذشته با تبعیض در استخدام مواجه بوده‌اند.)

دستاوردِ برای منافعِ نظامی آمریکا می‌تواند دلیلِ حمایت غافلگیرکننده ترامپ را توضیح دهد. این توافق دسترسی به پایگاه را حداقل برای ۹۹ سال سال دیگر تضمین می‌کند و این به‌معنای یک عقب‌گرد برای آن دسته از مردم موریس، آمریکایی‌ها و تمامی آن‌هایی که برای پایگاهی که میلیاردها دلار از مالیاتِ مردم آمریکا را بلعیده و سکوی پرتاب جنگ‌های فاجعه‌بار در خاورمیانه بوده است؛ جنگ‌هایی که رئیس‌جمهوری خاصی مدعی مخالفت با آن‌ها بود.

هرچند بسیاری از چاگوسی‌ها به طور فردی از پایگاهی که موجب تبعیدشان شده و سرزمین‌شان را اشغال کرده است، انتقاد دارند، اما بیشتر آن‌ها اولویت خود را بازگشت به خانه قرار داده‌اند نه تعطیلی آن پایگاه. مبارزه برای بازگشت به اندازه کافی دشوار بوده است.

در نهایت، من در موقعیتی نیستم که تصمیم بگیرم آیا توافق چاگوس پیروزی است یا نه. این تصمیم را باید چاگوسی‌ها و مردم موریس بگیرند، نه شهروند کشوری که همراه با بریتانیا، اصلی‌ترین رقم‌زننده‌ی این جنایت شرم‌آور و ادامه‌دار بوده است.

باید یادآوری کنم که پیروزی‌ها به ندرت و شاید هرگز کامل نیستند، به ویژه وقتی که نابرابری قدرت بین طرف‌ها این‌قدر زیاد باشد. چاگوسی‌ها، با حمایت متحدانی از موریس و فراتر از آن، مبارزه خود را برای حق بازگشت به دیه‌گو گارسیا، بازسازی جامعه چاگوسی در چاگوس و دریافت کامل و مناسب غرامت ادامه می‌دهند. دولت‌های موریس و بریتانیا می‌توانند با یک «تبادل نامه» دیپلماتیک، نقص‌های این پیمان را اصلاح کنند.

الیویه به من اطمینان داد: «ما به هدف» پیروزی کامل «نزدیک‌تر هستیم.»

ما خیلی نزدیکیم.

پس از ۵۰ سال مبارزه و کسب حق بازگشت به اغلب جزایر، الیویه به مادرش، ریتا بانکولت، رهبر قدیمی مبارزه فکر می‌کند. او گفت: «دوست داشتم مادرم این‌جا بود، اما می‌دانم اگر بود، گریه می‌کرد، او همیشه به کاری که من انجام می‌دهم ایمان داشت و مرا تشویق می‌کرد تا به هدف برسم.

فعلاً، با ا از یاد مادرش و تعداد زیادی از چاگوسی‌هایی که هرگز بازگشت به وطن خود را نخواهند دید، الیویه به من گفت: «لالیت کونتین.» یعنی «مبارزه ادامه دارد.»

ترجمه از صدای ماهی سیاه 

منبع:

https://mronline.org/2025/06/27/resistance-works/

این متن را به اشتراک بگذارید:

Check Also

اعتراضات دانشجویان صربستان: نوری درخشان در راه مبارزه‌ برای دموکراسی |ایوانا ننادویچ

آرزوی شخصی من این است که به دانشجویان صربستان نگاه کنیم، از شجاعت آن‌ها در مقاومت، با وجود تهدیدها و پیامدها، الهام بگیریم، از آن‌ها بیاموزیم که چگونه دموکراسی مستقیم را در مجامع عمومی تمرین کنیم، و چگونه جبهه‌ای وسیع از مردم – کشاورزان، معلمان، وکلا، هنرمندان، کهنه‌سربازان، موتورسواران، بازنشستگان… – را حول مطالباتی ساده، مانند "سیستم باید به طور برابر برای همه کار کند"، متحد سازیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *