ایلان ماسک پس از آنکه به واضحترین شکل ممکن در مراسم تحلیفِ ترامپ، سلامِ نازی داد (Nazi salute) با وقاحت، مجموعهای از بازیهای زبانی با درونمایهی نازیستی را در ایکس ( توییتر سابق) منتشر کرد، از جمله: «حدس نمیزدی همچین چیزی پیش بیاد.» چنین ادبیاتی حتی اتحادیه ضدِ افترا (ADL) که صهیونیست است را به محکوم کردنِ این توییتها واداشت، در حالیکه همین اتحادیه پیشتر، سلامِ ماسک را بهعنوان “یک عملِ ناشیانهی هیجانی” توجیه کرده بود.
چون روز روشن است که ایلان ماسک از جنبشهای سیاسی فاشیستی و ارتجاعی حمایت میکند و هیچ تلاشی برای کتمانِگرایشهای سیاسی خود نمیکند. ماسک نه تنها از ترامپ، بلکه از حزب نئونازیِ آلترناتیو برای آلمان (AfD) و همچنین از نظر مالی از رفرم یوکی در بریتانیا حمایت میکند که حزبی فاشیستی با مواضعی بهشدت مهاجرستیزانه است.
ایلان ماسک در سالهای اخیر به چهرهای کلیدی در سیاستهای طبقهی حاکم جهانی تبدیل شده است. با این حال، وقتی صحبت از نقش فاشیسم در سیاستهای طبقهی حاکم و تاریخ ایالات متحده در بازیافتِ جنبشها و چهرههای فاشیستی برای پیشبرد برنامه امپریالیستی بهمیان آید، سیاستهای شخصیِ ماسک تنها بهمثابه نوک کوه یخ است.
ایلان حتی نخستین عضو خانواده خود نیست که در سیاستهای راستگرا برجسته بوده و از منافع امپریالیستی ایالات متحده حمایت کردهاند. پس از سقوط آپارتاید در اوایل دهه ۱۹۹۰، آفریقای جنوبی به پناهگاهی جدید برای عوامفریبهای دستِ راستی و خانوادههای وابسته به امپریالیسم تبدیل شد. پس از به قدرت رسیدن نلسون ماندلا، بسیاری از سفیدپوستان آفریقای جنوبی که از آپارتاید حمایت میکردند، به ایالات متحده پناه بردند.
اما میراث فاشیستی خانواده ماسک حتی به قبل از دهه ۱۹۹۰ بازمیگردد. پدربزرگ و مادربزرگ مادریِ ایلان، وین فلچر و جاشوا هالدِمان (Wyn Fletcher and Joshua Haldeman) در دههی ۱۹۴۰ پزشکانی ثروتمند در کانادا بودند که آشکارا از سیاستهای نازیها حمایت میکردند. پدر ایلان، ارول ماسک، درباره گذشتهی والدین نازی همسرِ سابقاش گفته است: «آنها از هیتلر و اینها حمایت میکردند. گرچه فکر نمیکنم که دقیقاً میدانستند نازیها چه کارهایی انجام میدهند. اما خب، عضو حزب نازی آلمان بودند، البته در کانادا. و با آلمانیها هم همدلی داشتند.»
پس از شکست فاشیسم به دستِ اتحاد جماهیر شوروی و دیگر نیروهای متفقین، هالدِمان و فلچر، فعالیتهای نازیستیِ خود را ادامه دادند؛ گرچه به این علت که جنگ علیه هیتلر جان بسیاری از سربازان کانادایی را گرفته بود، حمایتِ علنی از نازیسم در کانادا تابو بود.
البته اینجا شاهد نوعی تناقض هستیم بهویژه با توجه به عفو گستردهای که کانادا به صدها افسر نازی اوکراینی SS، از جمله یاروسلاو هونکا، اعطا کرد. دولت کانادا پس از آنکه پارلمان این کشور از هونکا علنا تقدیر بهعمل آورد، با انتقادات گستردهای روبهرو شد.
علاوه بر خانوادهی ماسک، پذیرش نازیهای اوکراینی توسط کانادا نمونه دیگری از این واقعیت است که چگونه طبقهی حاکم، تودهها و نهادهای فاشیستی را برای پیشبرد برنامههای امپریالیستی خود بازیافت میکند.
با این حال، هالدمان که خود را منفور و منزوی میدید، حرفه و خانوادهاش را به آفریقای جنوبیِ دوران آپارتاید منتقل کرد؛ جایی که سیاستهای فاشیستی او مورد حمایت بودند. پس از ورود به آفریقای جنوبی، هالدِمان به فعالیت سیاسی خود ادامه داد و در دهه ۱۹۵۰ سخنرانیای ایراد کرد و مدعی شد که آفریقای جنوبیِ تحت آپارتاید، «تمدن مسیحی سفید» را در برابر «توطئه بینالمللی بانکداران یهودی» و «انبوه رنگینپوستانی» که به گفته او تحت کنترل این بانکداران بودند، رهبری میکند. این شخص، پدربزرگ ایلان ماسک است، و خب ما هم باید باور کنیم که سلام نازی اخیرِ ایلان، فقط یک حرکت هیجانی و اللهبختکی دست بوده است!
جای تعجب نداشت که مِی (Maye) دختر هالدمان و فلچر، با یک سیاستمدار راستگرای جوان و سرمایهگذار در معادن زمرد به نام ارول ماسک ازدواج کرد. خودِ می ماسک در تمام عمرش یک فاشیستِ ثابتقدم باقی مانده است. او همواره از دونالد ترامپ حمایت کرده و در ماه اکتبر در ایکس، ادعا کرد که دموکراتها تنها از طریق انتقال «مهاجران غیرقانونی» از مرز مکزیک رأی به دست میآورند. این نوع استدلال بلاواسطه از «نظریه جایگزینیِ بزرگ» برتریطلبانِ سفیدپوست سرچشمه میگیرد که مدعیست یک محفلِ یهودی بنا دارد تا تمام سفید پوستانِ ایالات متحده را با سیاهپوستان و مهاجران آمریکای لاتین جایگزین کند.
ارول ماسک نیز همچنان به دیدگاههای راستگرایانهاش پایبند است و سرمایهگذاریهای او در معادن زمرد، ثروت و نفوذ خانوادهاش را به سطحی رساند که ایلان بعدها توانست از آن فراتر برود. از زمانی که ایلان به ثروتمندترین فرد جهان تبدیل شده، بهطور روزافزون در بهکارگیری لفاظیها و کردارهای فاشیستی گستاختر شده است. هیچکدام از اینها بدون استثمار وحشیانهی مردم آفریقا در دوران آپارتاید و پذیرش گستردهی سیاستهای فاشیستی توسط قدرتهای امپریالیستی غربی مانند ایالات متحده و کانادا ممکن نبود.
خانوادههای هالدمان و ماسک تنها حامیان دولتهای سابق آپارتاید یا فاشیستی نبودند که به گسترش نفوذ نژادپرستانهی خود پرداختند. نمونههای دیگری از این دست بسیارند. یکی دیگر از نمونههای برجسته از آفریقای جنوبی، دکترِ پزشکی قانونی دیوید فاولر است که پس از شهادت در دفاع از درک شووین، پلیس نژادپرستی که جورج فلوید را به قتل رساند، محکومیت گستردهای را به دست آورد. فاولر تنها یک سال پس از پایان رسمی آپارتاید.در سال ۱۹۹۱ آفریقای جنوبی را ترک کرد و به بالتیمور، مریلند رفت.
در دو دهه بعد، فاولر به اداره پلیس بالتیمور و پلیس ایالتی مریلند برای لاپوشانی قتلهای نژادپرستانه پلیس، که بدنامترین آنها قتل آنتون بلک ۱۹ ساله بود یاری رساند. حرفه فاولر پس از آنکه شهادت داد زانوی درک شووین روی گردن جورج فلوید به مدت نزدیک به ۱۰ دقیقه علت مرگ فلوید نبوده، مورد بررسی و انتقادات گستردهتری قرار گرفت. چنین بود که در سال ۲۰۲۱ بیش از ۱۳۰۰ پرونده مربوط به افرادی که در بازداشت پلیس مریلند جان باخته بودند، مجدداً بازگشایی شد.
برای آمریکا بدنامترین نمونه بازیابیِ مقامات نازی، «عملیات گیره کاغذ» بود که در آن سازمان جاسوسی آمریکا، ۱۶۰۰ دانشمند، مهندس و تکنسین آلمانی را در عملیاتی سری از آلمان به آمریکا منتقل کرد تا در در جنگ سرد علیه شوروی به ایالات متحده ملحق شوند. بسیاری از این مقامات از اعضای ارشد حزب نازی بودند. برخی از آنها روی زندانیان یهودی آزمایشهای پزشکی انجام داده بودند و هیچیک از آنها، هرگز به دست عدالت سپرده نشد.
حتی خود آلمان نیز مقامات نازی را در ساختاری که در بیشتر نیمه دوم قرن بیستم بهعنوان «آلمان غربی» یا «جمهوری فدرال آلمان» شناخته میشد، دوباره به کار گرفت. در اواسط دهه ۲۰۱۰، دولت وقتِ آلمان مجموعهای از تحقیقات را درباره نفوذ قضاتِ نازی و دیگر مقامات قضایی در دولت آلمان غربی انجام داد. گزارش نهایی نشان داد که در سال ۱۹۵۷، ۷۷٪ از مقامات ارشد وزارت دادگستری عضو حزب نازی بودند. مطالعهای دیگر نشان داد که دستگاه قضایی آلمان تا سال ۱۹۷۲ همچنان تحت نفوذ قضات نازی بوده است. آخرین مقام نازی، یک دادستان سابق در دوران هیتلر، تا سال ۱۹۹۲ در وزارت دادگستری آلمان باقی ماند. تایمز اسرائیل از این روند با عنوان «بازیافت نازیها» یاد کرد.
این واقعیت که تمامیِ کشورهای امپریالیستی و رژیمهای آپارتاید چنین چالشهای ریشهداری با نفوذ فاشیستها دارند، خود بسیار گویاست. حقیقت این است که طبقه حاکم – که برخی از آنها، مانند ایلان ماسک، خود فاشیست هستند – همواره از جنبشهای فاشیستی برای تحمیل غارتگری خود بر جهان استفاده کردهاند و همچنان به این کار ادامه میدهند.
طبقه حاکم امپریالیست همواره به جهان میگوید که آنان دموکراسی و تمدن را به ارمغان میآورند. آنها اصرار دارند که دشمنانشان را وحشی و بربر معرفی کنند تا هر میزان از توحش و سرکوب علیه آنها موجه گردد . اما در واقع، برخی از قدرتمندترین امپریالیستها – از جمله تمامی خانواده ماسک – آشکارا و با افتخار نازی هستند. آلمانِ بهظاهر دموکراتیک در دوران جنگ سرد، پر از قضات نازی بود. یکی از بزرگترین شهرهای تاریخی سیاهپوستان در آمریکا برای دو دهه تحت کنترل یک پزشک قانونی آپارتایدی از آفریقای جنوبی بود.
ارباب همان است که بود فقط گریم تغییر کرده است.
طبقه کارگر جهان نیازی به میلیاردرهای نازی، پزشکان نازی، قضات نازی یا هیچ نازی دیگری ندارد. آنچه کارگران نیاز دارند، شغل، زمین، غذا، آب، مراقبتهای بهداشتی و آموزش است.
https://www.struggle-la-lucha.org/2025/01/26/nazi-billionaires-fascism-in-the-elon-musk-family-tree/