زیر پیاده‌رو ساحل نهفته است: مانیفستِ موج دوم فمینیستی

فیلم زیر پیاده‌رو ساحل نهفته است  (Under the Pavement Lies the Strand) به کارگردانی هلکه زاندر نقشی به‌سرا در موجِ نوی سینمای آلمان و پرداختن به موضوعات اجتماعی-سیاسی در دوران پرتلاطم آلمان غربی، ایفا کرده است. داستانِ این فیلم در بستر جنگ ویتنام و میراث‌های به‌جامانده از جنگ جهانی دوم جریان دارد و مبارزات شخصی و سیاسی شخصیت‌های اصلی‌اش، گریشا و هاینریش، را در حالی روایت می‌کند که در میان آرمان‌‌گرایی و جامعه‌ای سرشار از استیصال و رادیکالیسم، در حال دست و پنجه نرم کردن هستند.

فیلم از طریق روایت و انتخاب‌های زیبایی‌شناسانه‌اش، بازتابی از حال و هوای دهه ۱۹۷۰ ارائه می‌دهد و دیدگاه نافذی درباره تقاطع‌های عشق و آرمان و زندگی روزمره عرضه می‌کند.

این فیلم از منظر فمینیستی اهمیت ویژه‌ای دارد؛ چرا که به مسائلی هم‌چون حق سقط جنین و سرکشی علیه انقیاد زنان می‌پردازد. این رویکرد نوآورانه، همراه با فیلمنامه‌ای مبتنی بر دیالوگ‌های عمیق، مخاطب را به درگیری با پیچیدگی‌های زندگی شخصیت‌ها در بستر اجتماعی-سیاسی‌شان دعوت می‌کند.

این فیلم بازتاب‌دهنده شرایط اجتماعی-سیاسی آلمان غربی در دهه ۱۹۷۰ است؛ دورانی که با جنبش پرشور دانشجویی و فعالیت‌های رادیکال سیاسی در بستر جنگ ویتنام و زخم‌های به‌جامانده از فجایع جنگ جهانی دوم شناخته می‌شود.

این فضای ناآرام و سرشار از سرخوردگی، بنیان روایت فیلم را شکل می‌دهد؛ روایتی که به بررسی کشمکش‌های شخصی و سیاسی شخصیت‌های اصلی‌اش، گریشا (با بازی گریشا هوبر) و هاینریش (با بازی هاینریش گیسکِس)، می‌پردازد؛ آن‌ها در تلاش‌اند تا آرمان‌های انقلابی خود را در جهانی در حال تغییر معنا کنند. این فیلم نخستین ساخته‌ی زاندر است که دیدگاه منحصر به‌ فرد او به‌عنوان یک فیلم‌ساز زن در صنعتی مردسالار را به نمایش می‌گذارد و در ظهور کارگردانان زنی که به دنبال پیوند تاریخ شخصی با دگرگونی‌های اجتماعی گسترده‌تر بودند، نقش داشت.

این فیلم که در سال ۱۹۷۵ اکران شد، واکنش‌های انتقادی پیچیده و درهم‌تنیده‌ای را برانگیخت که عناصر زندگینامه‌ای، تجربیات شخصی و بازتاب‌های اجتماعی را با هم ترکیب می‌کرد. منتقدان، جسارت و حساسیت فیلم را ستودند و بر توانایی آن در کاوش موضوعات پیچیده و ایجاد هم‌ذات‌پنداری عاطفی با مخاطبان تأکید کردند.

ساختار روایی و انتخاب‌های هنری، به‌دلیل ویژگی‌های نوآورانه‌اش مورد تحسین قرار گرفت و آن را در کنار جریان‌های سینمایی مهم آن دوره جای داد. فیلم به‌عنوان بخشی از گفت‌وگویی گسترده‌تر درباره نقد اجتماعی و کشمکش‌های فردی دیده شد، گفت‌وگویی که در آثار انتقادی دیگری از دهه ۱۹۷۰ نیز بازتاب یافته بود.

این فیلم سهمِ چشم‌گیری در گسترش گفتمان پیرامون سینمای فمینیستی و بررسی موضوعات اجتماعی-سیاسی در عرصه فیلم داشته است. این اثر در دوره‌ای به‌نمایش درآمد که اواخر دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ را دربرمی‌گیرد؛ زمانی که آگاهی نسبت به مسائل فمینیستی به اوج خود رسیده بود و سینما به ابزاری مؤثر برای بازتاب و تأثیرگذاری بر تحولات اجتماعی بدل شد.

این فیلم نمادی از نفوذ جنبش فمینیستی در هنرهاست، به‌ویژه از آن رو که به مسائل کلیدی چون حق سقط جنین، آزادی زنان، و میراث جنبش‌های دانشجویی در آلمان غربی می‌پردازد. از طریق روایت خود، زیر پیاده‌رو، ساحل نهفته است با فضای اجتماعی-سیاسی زمانه‌اش وارد گفت‌وگو می‌شود و کشمکش‌های فردی زنان را در زمینه‌ای از تغییرات اجتماعی گسترده‌تر به تصویر می‌کشد.

منتقدان بر توانایی فیلم در تلفیق روایت‌های فردی با جنبش‌های جمعی تأکید داشته‌اند؛ امری که به درک عمیق‌تری از پیچیدگی‌های هویت زنانه در بستر جامعه‌ای مردسالار منجر می‌شود. فیلمِ زاندر نه‌تنها بازتابی از شرایط آن دوران است، بلکه سهمی ماندگار در شکل‌دهی به زبان سینمای فمینیستی دارد و نشان می‌دهد چگونه هنر می‌تواند در مسیر آگاهی‌بخشی و نقد ساختارهای قدرت نقش‌آفرین باشد. فیلم با تأکید بر تجربه‌های روزمره‌ی زنان، به نقدِ ساختارها و فرهنگِ مردسالار که حتی در میان گروه‌های چپ‌گرای رادیکال نیز نفوذ دارد، می‌پردازد.

یکی از مفاهیم کلیدیِ فمینیسم موج دوم، تأکید بر جدایی‌ناپذیری زندگی شخصی و سیاسی است. فیلم با تمرکز بر رابطه‌ی روزمره‌ی زنان با یکدیگر، روابط عاطفی، جنسی و روزمره را به میدان مبارزه فمینیستی تبدیل می‌کند. از طریق گفتگوها و تعارضات درونی شخصیت‌ها، فیلم نشان می‌دهد که زندگی خصوصی زنان مملو از معضلاتی است که ریشه در ساختارهای اجتماعی و سیاسی مردسالار دارد.

فیلم هم‌چنین تأکید می‌کند که زنان حتی در بستر جنبش‌های انقلابیِ چپ‌گرا‌ نیز اغلب با سکوت، حاشیه‌نشینی و تبعیض جنسیتی مواجه‌اند. هلکه زاندر با بازنماییِ این مسئله، تبعیض‌های جنسیتی علاوه بر سپهر عمومی اجتماع، درونِ گروه‌های چپ‌گرا و فضاهای روشنفکرانه را به چالش می‌کشد.

در این فیلم زنان دارای صدای مستقل و عاملیت هستند. آن‌ها نه تنها نقش‌های منفعل ندارند، بلکه در روایت‌ها فعالانه مشارکت می‌کنند، نظر می‌دهند، تصمیم می‌گیرند و مبارزه می‌کنند.

هلکه زاندر در ساختار بصری و روایی فیلم، تلاش می‌کند از نگاه مردانه به بدن و شخصیت زن فاصله بگیرد. دوربین بیشتر به تعاملات ذهنی، احساسی و سیاسی زنان توجه دارد تا به زیبایی‌های جسمی یا نگاه ابژه‌وار. از جمله این‌که برخلافِ غالب آثار سینمایی که از به تصویر کشیدن عادت ماهیانه اجتناب می‌کنند، او با نشان دادنِ خون بر لباس بازیگرِ زن، تلاش می‌کند تا از تابو تلقی کردن چنین تصویری جلوگیری کند.

فیلم، بحران و سرخوردگی نسلی را که پس از خیزش‌های ۱۹۶۸ وارد دهه ۷۰ میلاوی شده، به تصویر می‌کشد. برای زنان، این بحران دوچندان است؛ چرا که نه تنها انتظارات اجتماعی بر دوش آن‌ها سنگینی می‌کند، بلکه حتی در جنبش‌های رادیکال نیز نتوانسته‌اند جایگاه برابر و برابری طلبانه‌ای بیابند. این فضای سرخورده و آشفته، نمایانگر چالش‌های عمیق فمینیستی آن دوران است.

«زیر پیاده‌رو، ساحل نهفته است» نشان می‌دهد چگونه مبارزه‌ی زنان برای آزادی و برابری، نمی‌تواند محدود به عرصه‌ی عمومی یا سیاسی باشد، بلکه باید به‌صورت همه‌جانبه در زندگی شخصی، روابط عاطفی و فرهنگی نیز جریان داشته باشد.

هلکه زاندر (متولد ۱۹۳۷) یک فیلمساز، نویسنده، و فعال فمینیست آلمانی است که به‌عنوان یکی از پیشگامان سینمای فمینیستی و موج دوم فمینیسم در آلمان شناخته می‌شود. آثار او عمدتاً به مسائل جنسیت، سیاست، و نقد ساختارهای مردسالار می‌پردازند.

هلکه از اولین زنانی بود که در سینمای آلمان غربی فیلم ساخت و با دیدگاهی روشنفکرانه و انتقادی، جایگاه زن در جامعه و سیاست را به بحث گذاشت. «زیر پیاده‌رو، ساحل نهفته است» مهم‌ترین اثر او به شمار می‌رود که نقشی کلیدی در شکل‌دهی سینمای فمینیستی آلمان داشت. او علاوه بر فیلمسازی، به‌عنوان فعال حقوق زنان و فمینیست در زمینه‌های مختلف فرهنگی و سیاسی فعالیت کرده است.

تاکید بر بیان صدای زنان و بازنمایی واقعیت‌های زندگی آن‌ها، نقد سیستماتیک مردسالاری در همه سطوح (خانواده، سیاست، فرهنگ)، استفاده از فرم‌های نوآورانه در سینما که برخلاف روایت‌های کلاسیک، بر تجربیات ذهنی و احساسی تمرکز دارد از ویژگی‌های اساسی کار او به‌شمار می‌روند.

زیر پیاده‌رو، ساحل نهفته است با گذر زمان به اثری کلاسیک و فرقه‌محور بدل شده که نماد مبارزات و آرمان‌های جنبش فمینیستی است. تأثیر ماندگار آن را می‌توان در جشنواره‌هایی مشاهده کرد که آثار دهه ۷۰ را برجسته می‌کنند، و همچنین در مرورهای سینمایی‌ای که به بزرگداشت کارگردانان زن می‌پردازند. اهمیت این فیلم هم‌چنان در ابتکارات فمینیستی کنونی در صنعت سینما طنین‌انداز است—از جمله در تلاش‌ها برای دستیابی به برابری جنسیتی و بازنمایی عادلانه در پشت و جلوی دوربین—و همین امر، جایگاه آن را به‌عنوان اثری محوری در گنجینه‌ی سینمای فمینیستی تثبیت کرده است.

این متن را به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *